چرا حرکت به سمت حسابداری اسلامی؟
به طور خلاصه حسابداری اسلامی، نظریه ی زیربنایی حسابداری مرسوم را که بر پایه ی دیدگاه های کاپیتالیستی است، به چالش می کشد و این نظریه را با نظریه ی اسلامی که بر اساس منافع اجتماعی و دیدگاه ارزش محور است، جایگزین می کند.
مشکلاتی که پیش روی سیستم حسابداری فعلی می باشد عبارتند از:
وجود ایدئولوژی سرمایه داری در استانداردهای حسابداری؛ چرا که ترجمه ای محض از استانداردهای بین المللی است که با توجه به محیط اسلامی حاضر می توان دریافت که با هم متناقض هستند.
بی توجهی به دستورات اقتصادی اسلام در جنبه های مختلف از جمله حسابرسی و نحوه ی گزارشگری مالی به طوری که مفاهیم مهم حساب خواهی و حساب دهی و ارائه ی اطلاعات سالم و مفید در آن نادیده گرفته شده است که در این میان می توان به نحوه ی گزارشگری مالی که همراه با هموارسازی سود است اشاره نمود (شریف جدیدی، 1393).
تفاوت حسابداری اسلامی با حسابداری مرسوم
محققان بر این عقیده اند که زیربنای اقتصاد اسلامی با زیربنای اقتصاد غربی کاملاً متفاوت است. در این باره چندین استدلال ارائه شده است. اوّلاً، اقتصاد غربی بر پایه ی اصول حاکمیت فردی و حقوق مالکیت خصوصی استوار است؛ در حالی که اقتصاد اسلامی بر مبنای اصول مالکیت چندگانه است. در جامعه ی سرمایه داری، مالکیت عمومی تنها وقتی به رسمیت شناخته می شود که ضرورت اجتماعی وجود داشته باشد؛ در حالی که قانون اسلام مالکیت فردی و مالکیت عمومی را به دنبال این اصل که همه چیز متعلق به خداوند است و اموال در دست انسان امانتی است که باید در قبال آن پاسخگو باشد (خلیفه الله بودن انسان)، به رسمیت می شناسد.
به طوری که اقتصاد اسلامی مبتنی بر شریعت است، هدف اساسی شریعت این است که به بشریت نوید زندگی بهتر و عدالت اجتماعی اقتصادی بدهد. این دین می آموزد که ثروت به خداوند تعلق دارد و انسان صرفاً امانت دار این ثروت است تا با استفاده از این امانت، اهداف مذکور را تحقق بخشد. سیستم اقتصادی اسلامی، مبتنی بر این آموزه است که هیچ فردی نباید آنچه را اساساً خلقت خداوند است یا محصول تلاش و مهارت های انسان دیگری است برای خودش بخواهد. بنابراین، این سیستم تا حد زیادی بر پایه ی عدالت اجتماعی شکل گرفته است. این تفاوتی اساسی بین اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی است.
ثانیاً، استدلال شده است که حسابداری مرسوم بر پایه ی جهان بینی فلسفی و عقلانیت اقتصادی است که شامل مبانی فردگرایی، نفع شخصی و حداکثرسازی سود است؛ در حالی که جهان بینی فلسفی اسلامی بر مبنای یگانی خداوند و در بر گیرنده ی اصول منافع اجتماعی، انصاف (برابری) و سود منطقی است. به طور کلی در اقتصادهای ماده گرای غربی، انسان حق نامحدود و مطلق بر ثروت دارد و به او اجازه داده می شود هرگونه که می خواهد از آن استفاده کند.
هدف اصلی فرد این است که این ثروت را حداکثر سازد و هدف مؤسسه ی انتفاعی غربی حداکثر کردن سود و حداقل کردن زیان است. در حالی که در اقتصاد اسلامی، افراد حق مطلق بر ثروت خود ندارند. اگرچه مالکیت بر ثروت به آن ها اهدا شده است، اما این مالکیت فقط به عنوان امانت است و آن ها باید فقط مطابق دستورات داده شده از طرف خداوند آن ثروت را مورد استفاده قرار دهند. آن ها نباید به طور مسرفانه و تبذیرگونه ثروت خودشان را مصرف کنند و باید آن را برای اَدای دین خودشان به دیگران بدهند. برای دیگران نیز حقی در ثروت فرد است. قرآن کریم می فرماید: در ثروت هایشان یک حق مسلم برای کسانی که در جستجوی آن هستند و نیاز به آن دارند وجود دارد. بنابراین حداکثرکردن ثروت، هدف اصلی اقتصاد در اسلام نیست (شریف جدیدی، 1393).
این تفاوت به طرز خوبی توسط گرن بیان شده است: «اقتصاددانان غربی عموماً نمی توانند هر معیاری را که ورای دنیای مادی توسعه یابد درک کنند، در حالی که مسلمانان عموماً نمی توانند هر معیاری که غیر از آن باشد را درک کنند». یکی از هدف های اساسی اقتصاد اسلامی این است که ثروت به جای اینکه در دستان عده ی محدودی متمرکز شود، در جامعه تا آن سطح و گستره ای که ممکن است گردش کند تا اینکه تفاوت بین غنی و فقیر تا حد ممکن کم و اندک شود؛ حدی که طبیعی و عملی باشد.
بر این اساس که شرایط محیطی در حسابداری مرسوم و حسابداری اسلامی متفاوت است، اهداف حسابداری در جوامع غربی با اهداف حسابداری در جوامع اسلامی نیز متفاوت می باشد (شریف جدیدی، 1393).
منبع: شریف جدیدی، علی (1393).حسابداری اسلامی، ضرورت اقتصاد ایران. فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره 10
--------------------------------------
منابع علمی(مقالات، مطالب و...) در خصوص «حسابداری اسلامی» در پایگاه منابع علمی حسابداری موجود است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز با * علامت گذاری شده اند.